سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گــر تــو بیایـی غــم از دل بـرود

شب های عاشقی...

 

 

 

شب های عاشقی دراه است و نوبت عاشقان بی تاب است که پنجره ی شبانگاه را بگشایند و چشم در چشم معشوق،نجوا کنند و صدای روشن محبوب را در خویش بشنوند.

روزهای خوب خدا در پیش است...روزهای خوب خدا،شب های نیایش و زمزمه ،لحظه های تسبیح و تقدیس،نفس هایی که بوی ملکوت می دهند و جان هایی که به ضیافت گرسنگی می روند،فضایی از معنویت لبریز و از عشق و خلوص متبرک،می سازند.

یک ماه تمرین زلال شدن،با خدا آشتی کردن، با کشش ها و کوشش های فروردین قهر کردن و به سمت روشن تقوا کوچیدن و چه فرصت گرانبهایی ! مگر قرآن ، روزه را راهی به سمت تقوا نمی خواند و مگر روزه کلاس فشرده ی خوب شدن نیست؟

یک ماه دهان میبندیم و توانی که به پای روده های پیچ پیچ ریخته میشد،به پای عزیز ترین بخش وجودمان ،یعنی قلب ریخته می شود تا این عزیز تشنه کام و گرسنه،لقمه هایی از نور،از ایمان، و از صداقت و پاکی برگیرد و این همه پژمرد و بی رمق نماند...

رمضان بهار قلب هاست بهار قرآن،بهاری بزرگ که هزار قناری در قلبمان نغمه های شیرین شکفتن بخواند.فرصتی است تا در شط شفاف قرآن شناور شویم و چشم در چشم آیات به تامل بنشینیم و فاصله ی دل تا خدا را اندازه بگیریم.

رمضان فرصت ناب معرفت است،هنگامه ی عبور از راهی که یازده ماه بی عبور مانده است،راهی که راست به بهشت ختم میشود.

ماه رمضان را امام سجاد شهر التمحیص یعنی ماه پالایش و تصفیه نامیده است.فصل تصفیه قلب با عبور از پالایشگاه ورزش و ریاضت،و گذشتن از صافی صوم،پرواز از هرآنچه بین دل و دوست حجاب می شود.

ماه رمضان شستشو در شطّ روشن شب و سپید و درخشان بیرون آمدن...در عصر بیگانیگی با لذت شگفت شبانه اینک فرصتی است تا نیمه شبان برخیزیم و دل را به آستانه ی دوست ببریم تا او با نگاه موهبتی یا دست نوازشی پریشانیش را سامان بخشد،یا سامان دروغینش را پریشان کند...

روزه یک ماه تمرین و پرهیز است و پایان این مبارزه ی فشرده فروریختن زنجیر های عادت و گسستن رشته های خود تنیده بر دست و پای روح و اندیشه است.روزه باورمان می بخشد مارا به خودمان میشناساندو توان پنهانی را که همیشه برانکارش می ایستیم پیش چشمانمان می نشاند.

روزه شکستن بت های عادت است و شگفتا که معنی افطار و فطر نیز شکستن است آنگونه که روزه بگیریم که در پایان ماه بر شکسته و ویرانه ی خویش بنایی تازه و شکوه مند برپا کنیم...ان شاالله...

محمدرضاسنگری

 


+ نوشته شده در پنج شنبه 91/4/29 ساعت 2:39 عصر توسط مهدیه نظرات ()


آفتاب

  

  

  

شمشیر صاعقه ،پشت ابر های تغافل پنهان است.

ابرها چشم دیدن خورشید ندارند.

ابرهای بی برکت ِ باران برای سرقت خورشید آمده اند.

همیشه پشت ابر خورشیدی منتظر است.

تو اگر منتظر خورشیدی ،ابرها را مپسند ، ابرها را به سر انگشت روشن خویش کنار بزن.

پلک های بسته نیز ابرند که خورشید چشم ها را می پوشانند.صاعقه پشت پلک های تغافل است.

روزهای آفتابی روشن را تنها آنان ادراک میکنند،که شیوه ی ابر زدایی بدانند. ابر های عفلت ما ، ابر های سیاه «خود»،حجاب آفتاب شده اند.

آفتاب بی تاب آمدن است.

ما خود حجاب آفتابیم.بر خیزیم و از کرانه ی این آسمان،خود را کنار بزنیم. این شب خوفناک بی آفتاب خواهد رفت ... آفتاب پشت ابرهای تغافل ما پنهان است.

محمد رضا سنگری

اما وجه الانتفاع بی فی غیبتی فکالانتفاع بالشمس اذا غیبها عن الابصار السحاب….

اما کیفیت بهره برداری مردم از من در زمان غیبتم همانند بهره برداری آنان از خورشید است ،هنگامی که ابر خورشید را از دیدگان پنهان کند.

کمال الدین ،ص 485.


+ نوشته شده در جمعه 91/4/9 ساعت 4:30 عصر توسط مهدیه نظرات ()


بهشتی جاودانه تاریخ...

چه زیباست موقعی که جان از زندان کالبد رها میشود و به سوی محبوب پرواز میکند.چه زیباست لحظه ای که دشمن را ذلیل و خوار با ایمان خود به اسارت میکشیم و چه شیرین است آن هنگام که در خون خود می غلطیم و با شهد شهادت سیراب میشویم و چه شستشوی مطهری است غسل بر روی دست یاران با شستشوی اشک دیده....از طلوع اسلام پیغمبر(ص)این عالی ترین جواب به رسم زندگی,ندای الله اکبر ندای اسلام است.

آنروز؛آنروز فراموش نشدنی که با هر روز ما همواره زنده است ...همواره زنده است ...همه جا غوغا بود محشر بود؛قیامت بود؛کربلا بود؛مگر جز این بود؟عدد 72چه گویا ،پرمعنا و تکان دهنده است همه به 72 می اندیشیدند و من نیز...72 قلب ...خدایا آیا ایستادن 72 قلب و یا به وجود آوردن چنین عددی تصادفی است؟یا تو از این طریق می خواهی حرف بزنی و عدد 72 رمز است؟ذکر است؟پتک است؟پاسخ دندان شکن است؟کدام است؟

بهشتی را به یاد می آوریم...پیکر پاره پاره و خونینش را؛مردم همه گریان با اشک پیکر او را و یارانش را غسل می دهند...آن سیمای بشاش که تهمت ها را هرگز ذره ای به روی نیاورد و همیشه می گفت ما ایستاده ایم و از هیچ نمیترسیم...صحنه ی شگفتی بود...صحنه ای شگفت از صحنه های شگفت تاریخ...خلق می خروشیدو به سر و سینه می کوفت...

بهشتی...در خون همراه با دیگر یارانش پاره پاره در تابوت بر سر دستها.....آری بهشتی رفت و به تعبیر زیبای اماممان بهشتی مظلوم زیست؛مظلوم مرد و خار چشم دشمنان اسلام بود چرا که تنها با مظلومیت خویش و یارانش بود که توانست مهر بطلان بر سند بقای کور دلان و ظاهر بینان بزند...آری بهشتی مظلوم مرد...

شهید بهشتی با شهادت خود به گفته ی خود جامه ی عمل پوشانید ؛ما راست قامتان جاودانه تاریخ خواهیم ماند...

کتاب بهشتی با 72 بال پرواز کرد

 


+ نوشته شده در سه شنبه 91/4/6 ساعت 9:4 عصر توسط مهدیه نظرات ()


ولادت حسین(ع)

سوم شعبان...روز پایان شکسته بالی است! روز پرواز...روز فطرس گونگی دلشکستگان در خاک مانده است....سوم شعبان همه به جست و جوی گهواره ی آرام بخش حسین می رویم.

به امید مرهمی بال و پر بر گاهواره می رسانیم و به ترنم میکائیل گوش می سپاریم که نرم و آرام لای لای آسمانی اش در فضای خانه ی فاطمه پیچیده است. دستان سپید جبرئیل را می بینیم که گاهواره جنبان حسین اند و چشم در چشم کوچک متبسم پیامبر.

سوم شعبان...روز پرواز فرشتگان از خاک به آسمان است.روز بلافاصلگی زمین و آسمان.سوم شعبان، آمیزه ی خنده فاطمه و اشک پیامبر است.

حسین متولد شده است...آغوش پیامبر و علی و فاطمه به رایحه ی نفس های حسین بهارانه می شود و بهشت چشم می گشاید تا دومین سید جوانان خویش را نظاره کند.

خجسته و مبارک باد ولادت امام عشق و عرفان و عطش بر هر آن کس که نام متبرک حسین...جانش را به فراتی از عشق و شوق مهمان میکند.

مبارک باد سوم شعبان که هم روز ولادت حسین است و هم روز ورود او به مکه ،مبارک باد همسایگی پسر پیامبر با کعبه و مبارک باد بر عشاق ولادت روح کعبه،حسین.

محمدرضاسنگری


+ نوشته شده در جمعه 91/4/2 ساعت 10:15 عصر توسط مهدیه نظرات ()